سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش به خداوند برترینِ دو دانش است . [امام علی علیه السلام]

عشق من بدون تو دنیا برام جهنمه

عشق من فرصت ما تو زندگی خیلی کمه

بگو که دوستم داری تا یه غزل جون بگیرم

بگو که دوستم داری اگه نمی خوای بمیرم

بگو که دوستم داری دوستم داری

نکنه یه وقت بری عاشقت رو جا بذاری

بگو که دوستم داری خیلی زیاد

بگو که دلت فقط من رو می خواد

عشق من بدون تو هیچی قشنگی نداره

دل من بدون تو رویای رنگی نداره

عشق من از دل من بگو خبر داری بگو

بگو که عاشقمی تنهام نمی ذاری بگو

                                                        بهم بگو دوسم داری.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسین بوریپور 88/7/26:: 10:53 صبح     |     () نظر


دلم بدون تو رنج دنیا زیاد کشیده

تو نذار که دنیا بگه چیزی ندیده

تو چشمام یه حرفی داری میخوونی

ستاره ها رو پشت سر گذاشتم

آخر رسیدم به تو

از رفتن خودم میخوونم

برای تو...برای تو

من موندم تنهای تنها بی تو و یه عالمه رویا میدونستم تنهام میذاری میریو میگی دوسم نداری ولی بدون عزیز منی همیشه تو قلب منی

توی قصه ها نوشتن

عاشقا هرگز گم نمیشن

حالا مینویسم از تو

دارم از تو جون میگیرم

اما رفتی تنهام گذاشتی

میدونستم دوسم نداشتی

شاید با من تو بمونی

اما دیگه دیره...دیره

از وقتی که رفتی این دلم گرفته همش خرابته

آره یه روزی نمیاد که دل خوش باشه این دل

من نمیخواستم که بدونی عاشقیم چه حدی داره

خیلی دیر بود که رفتی اما این دل شکسته

وقتی از نگاه تو من دوباره جون میگیرم

دل بستگیام زنده میشن

چشم انتظارت میمونم آره خدا کنه بیای

ولی سخت دوری تو

الان تنهای تنهام بی تو و خاطره هام تو غمهام


دیدی دنیا همینه میگفتی باور ندارم

گفتی تا آخر دنیا محال تنهات بزارم

یه دلم مونده و یک درد برام مونده یادگاری

آخه تو قول دادی هرگز که منو تنها نذاری

ای
عزیز من نازنینم بی خبر گذاشتی رفتی گفتی تا ابد باهات میمونم در گوش من
میگفتی همیشه بهت میگفتم که بدون تو میمیرم گفتی تا آخر دنیا دستاتو تو
دست میگیرم حالا کو دستهای گرمت دیگه نیست عطر وجودت از تموم مشت خاکیم که
شکسته تارو پودت

خاطره ها زنده میشن وقتی که بارون میباره

زیر بارون میشینم شاید برگردی پیشم دوباره

چشماتو باز کنو ببین که روزگار بهت وفا نداشت

بین این همه دعا واسط فقط مرگ گذاشت

ن
عشق پایان پذیر

Click to view full size image

شاگردی از استادش پرسید: عشق چست؟

 استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه

 را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که

 نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی!

 شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

 استاد پرسید: چه آوردی؟ و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ!

 هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید

 پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم .

 استاد گفت: عشق یعنی همین!

 شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟

 استاد به سخن آمد که : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور.



 اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی!

شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت

 استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت:

 به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم.

 ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسین بوریپور 88/7/26:: 10:53 صبح     |     () نظر

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را

یادم باشد که روز و روزگار خوش است

وتنها دل ما، دل نیست

یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر، و جواب

دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم

یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم

و برای سیاهی ها نور بپاشم

یادم باشد از چشمه، درسِِ خروش بگیرم

و از آسمان درسِ پـاک زیستن

یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ...

یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار

اشتباهات گذشتگان

یادم باشد زندگی را دوست دارم



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسین بوریپور 88/7/26:: 10:53 صبح     |     () نظر

یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی

قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم

یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش

 عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد

یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم

یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود

یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم

یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم

یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت

یادم باشد، پاکی کودکیم را از دست ندهم

یادم باشد زمان، بهترین استاد است

یادم باشد قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم

 یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود

یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود

یادم باشد قلب کسی را نشکنم

یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد

یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم

یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد

یادم باشد که آدمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند

یادم باشد زنده ام و اشرف مخلوقات


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسین بوریپور 88/7/26:: 10:53 صبح     |     () نظر


الان حدود ده سال رفتی یه بارم پیشم برنگشتی

بوی عطری که برات خریدم حتی اونم برداشتی رفتی

یاد اون خاطره ها میافتم که تو باهام میخندیدی

یادش بخیر چه خوب بود اون خاطره ها فراموش نشدنی بود

مگه نگفتی دل من پیشت همیشه بمونه

پس چیشد؟ چرا ازم گرفتی رفتیو تنهام گذاشتی

شنیدم عاشق کسی شدی خیلی آسون باهاش دوست شدی

ولی بدون دوست دارم بیشتر از اونی که فکرشو کنی

نمیتونم ببینم دلتو با دلم رها میکنی

خیلی زود شدم واسط غریبه بیچاره دل من شد واسط آواره...!!

اگه رفتی تنهام گذاشتی

اگه رفتی من تو غصه و غم جا گذاشتی...

فکر نکن دستهای سردم تورو تنها جا گذاشتن

نه تورو تنها جا نذاشتن...............



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسین بوریپور 88/7/26:: 10:53 صبح     |     () نظر


  • سه چیز به چشم نیرو می دهد :نگاه به سبزه،آب روان،چهره زیبا. پیامبر(ص)
  • دنیا سراسر زیبایی و جمال است و ما کمتر متوجه آن هستیم.         پاسکال
  • زیبایی ،ناپایداراست و فضیلت جاودانی.                                          گوته 
  • یک قلب پاک از تمام معابد و مساجد زیبا تر است.                               ولتر

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسین بوریپور 88/7/26:: 10:53 صبح     |     () نظر

سلام نازنینم:

سلام به تو که مقدس ترین آفریده خدائی.

سلام به تو که بهترینی و برایم بهترین خواهی مان.

و مرهم این جان خسته. .

خورشیدی در شب های تار، گل سرخی در کویرتنهائی ، سیب سرخی در شوره زارغربت ، قصه ای در شب های دراز زمستان .

تو پرنده ای هستی در آسمان خلوت زندگی من که هرنفسم به تو می اندیشم و با خیال زندگی می کنم .

بهترینم:

چشم در انتظار توست و دلم در گرو عشق تو. .

دوست دارم تورا تنگ در آغوش بگیرم و تمام دلتنگیهایم را باشعرهایم به سرزمین چشمانت هدیه کنم. .

دوست دارم شبنم های دلواپسی ام را در روی گل گونه هایت جاری سازم . صورتت را از اشکهایم خیس کنم وتو محکمتر و بلندتر از همیشه به من بگوئی خجالت بکش .

دوستت دارم و بیشتر و بیشتر از همیشه.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسین بوریپور 88/7/26:: 10:53 صبح     |     () نظر

<      1   2