پنجره چشمای تو وقتی به چشمام وا میشه
نمی دونی که توی وجودم که چه غوغایی میشه
لحظه ای که تو بامنی آتیش به جونم میزنی
گر میگیره جون وتنم وقتی که میگی بامنی
نه می تونم بگم برو نه می تونم بگم بمون
آخه من اینجام روزمین تواوج اوج اسمون
بیشتری ازیک آرزو فراترازیه خواستنی
عشق تو توی خونمه یه عشق نا گسستنی
وقتی که چشمات خیس شدن طهارت عشقو دیدیم
زمزمه های قلبتو با گوشهای دل شنیدم
یه سایه پابه پای هم به خوب وبدراضی شدیم
با من دیوونه ترین چه ساده هم بازی شدی
نه می تونم بگم برو نه می تونم بگم بمون
آخه من اینجام روزمین تواوج اوج اسمون
کلمات کلیدی: